دیکشنری
war torn
wɔɹ tɔɹn
فارسی
1
عمومی
::
جنگ زده (در اثر جنگ های داخلی)
شبکه مترجمین ایران
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
WAR HEAD
WAR HORSE
WAR IMPLEMENTS
WAR INDEMNITY
WAR OF 1812
WAR OF NERVES
WAR OF THE ELEMENTS
WAR OF THE WORLDS
WAR OFFICE
WAR OVER
WAR PAINT
WAR PREPAREDNESS
WAR SHIP
WAR TIME
WAR TO THE KNIFE
WAR TORN
WAR VESSEL
WAR WHOOP
WAR WITH
WARBLE
WARBLER
WARD
WARD HEELER
WARD OFF
WARD ROOM
WARDEN
WARDENSHIP
WARDER
WARDERSHIP
WARDRESS
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید